Web Analytics Made Easy - Statcounter

 به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، آیین رونمایی از کتاب یاران امام(ره) به روایت اسناد ساواک مرحوم آیت الله سید حسن موسوی شالی پیش از ظهر امروز با حضور حجت الاسلام احمد خزائی رئیس مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و مشاور وزیر اطلاعات و تعدادی از مدیران دستگاه های اجرایی استان در سالن اجتماعات دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این دومین کتاب روایت اسناد ساواک است که به همت  وزارت اطلاعات در استان قزوین گردآوری و رونمایی می‌شود. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۲ جلد کتاب را در استان قزوین به چاپ رسانده است که چهار جلد آن مربوط به روز شمار انقلاب اسلامی در استان، ۲ جلد مربوط به مساجد و شش جلد آن نیز به معرفی شخصیت های انقلابی استان قزوین پرداخته است.

آیت الله سیدحسن موسوی شالی در سال 1285 هجری شمسی در شهر شال از توابع شهرستان بوئین زهرا در خانواده ای روحانی که به تقوی و پاکی و فضیلت اشتهار دارند، به دنیا آمد.

ایشان در سال 1310 هجری شمسی به نجف اشرف رفت و در مدت 23 سال اقامت در این شهر تحصیلات اولیه و سپس عالیه را در محضر آیت الله خویی و آیت الله قاضی گذراند.

آیت الله موسوی شالی با کسب مدارج علمی و فقهی در شهر نجف اشرف موفق به اخذ مدارج اجتهاد از محضر علمای بزرگ و عالیقدری نظیر آیات عظام آیت الله سیدعبدالهادی شیرازی و آیت الله اصطهباناتی و آیت الله مستنبط شد.

آن مرحوم با کسب مدارج علمی اخلاق و تزکیه نفس، اجازه نقل احادیث اهل بیت معصومین (ع) را از آیت الله طهرانی(ره) صاحب کتاب الذریه و آیت الله مرعشی نجفی (ره) به دست آورد.

وی پس از 23 سال در سال 1333 به شهر شال زادگاه خود مراجعت کرده و منشا خدمات بسیاری در این منطقه شد و به همراه شهید محراب آیت الله مدنی نسبت به احداث مدرسه اسلامی در این شهر اقدام کردند.

آیت الله موسوی شالی در سال 1341به قزوین آمده ودر این شهر نسبت به ترمیم مدارس علمیه شهر و رونق آنها تلاش کرد. آن مرحوم همچنین در مبازره مردم ایران علیه رژیم طاغوت حضور فعال داش. ایشان در سال 1358 از سوی امام خمینی (ره ) به عنوان امام جمعه شهرستان تاکستان منصوب شد و در همین سال نیز اقدام به ایجاد حوزه علیه تاکستان کردند که تاکنون بیش از 300 طلبه را تربیت کرده است.

وی تا سال 1382 به مدت 24 سال به عنوان امام جمعه تاکستان به اقامه نماز پرداختند که در این سال به دلیل بیماری استعفا دادند. آیت الله موسوی شالی همچنین یک دوره به عنوان نماینده استان زنجان و قزوین در مجلس خبرگان رهبری حضور داشتند. این عالم جلیل القدر در سال ۱۳۸۵ درگذشت.

گفتنی است پیش از این کتاب «یاران امام خمینی (ره) به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله علی اسلامی» از سوی مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات منتشر شده بود.

پایان پیام/

منبع: فارس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۵۹۶۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ساواک چطور «شیخ احمد کافی» را حذف کرد؟

هنوز مدت زمانی از این گفت و گو نگذشته و مسافت چندانی طی نشده بود و ما در بین راه دو پاسگاه ژاندارمری قوچان و چناران بودیم که ناگهان مشاهده کردیم که یک ماشین ارتشی از طرف مقابل ظاهر شده و به سوی ما می شتابد. گویا ماشین سواری ما را نشانه گرفته بود.

به گزارش ایسنا، جهان نیوز نوشت: حادثه تصادف مرحوم احمدکافی روایتی عجیب و شنیدنی دارد که با بیان مقدمه ای حادثه را از زبان خانواده آن مرحوم به نگارش در خواهیم آورد.

شهر قوچان، در فاصله ۱۲۰ کیلومتری مشهد قرار دارد و معمولاً با حدود دو ساعت طی طریق میتوان به مشهد رسید شهر چناران هم در ۵۵ کیلومتری مشهد و در همین مسیر قرار دارد که برای رسیدن به مشهد باید از آن گذشت. کاروان خانوادگی کوچک (مرحوم) کافی به رانندگی جعفر عنابستانی پس از ترک شهر قوچان مسیر خود را به طرف مشهد می‌پیمود.
خانواده (مرحوم) کافی که خود همسفر ایشان در این مسافرت بود چنین نقل می کنند:

پس از ترک شهر، قوچان وارد جاده اصلی مشهد شدیم. راننده ما جعفر، بنا به هر نیت نامعلومی پای خود را بر روی پدال گاز ماشین گذاشته و با سرعت غیر قابل تصور و خطرناکی ماشین را می راند. (آقای) کافی و سایر سرنشینان و بچه ها چندین بار از او خواستند و خواهش کردند که با این سرعت رانندگی نکند؛ چون حادثه آفرین و خطرناک است.

(آقای)کافی خود چندین بار به جعفر گفت: جعفر مگر میخواهی ما را بکشی که با چنین سرعتی رانندگی میکنی؛ از سرعت کم کن؛ ما میخواهیم سالم به مشهد برسیم؛ ولی متأسفانه با کمال تأثر، جعفر سکوت اختیار کرده، به تذکرات و حرف های ما توجهی نداشت و بی اعتنا، کماکان با سرعت سرسام آور مورد نظر خود رانندگی می کرد. در آن لحظات ما همگی آشفته و مضطرب و در بیم و هراس بودیم و کاری از ما ساخته نبود؛ چون نه توان جلوگیری او را داشتیم و نه هنر رانندگی به ناچار در زیر لب شهادتین خود را میگفتیم و با خدای خود راز و نیاز می کردیم.

هنوز مدت زمانی از این گفتگو نگذشته و مسافت چندانی طی نشده بود و ما در بین راه دو پاسگاه ژاندارمری قوچان و چناران بودیم که ناگهان مشاهده کردیم که یک ماشین ارتشی از طرف مقابل ظاهر شده و به سوی ما می شتابد. گویا ماشین سواری ما را نشانه گرفته بود.

ماشین، با یک چشم بر هم زدن با سرعت و شدت هرچه تمام تر از جلو با ماشین ما برخورد و اصابت نمود. عجیب این بود که ماشین ارتشی، سمت و سوی جلوی ماشین پژوی سفیدرنگ (آقای) کافی را هدف گرفته و با آن برخورد کرد و کافی به همراه یکی از فرزندانش در صندلی جلوی ماشین در کنار راننده خود قرار داشتند.

پس از این تصادف هولناک و وحشتناک نمی دانیم چگونه این ماشین ارتشی ما را در آن دشت و بیابان، از روی کینه و ددمنشی تنها رها کرد. با استفاده از آشنایی راه و موقعیت جاده به سرعت از صحنه حادثه و معرکه هولناک و مخوف گریخت و فرار نمود و از نظرها پنهان شد.

این بی وجدانان خودفروخته بی دین، حتی لحظه ای به آه و ناله کودکان معصوم و بی گناه و بی تقصیر و دختران و پسران مجروح و همسر کمر شکسته و بدن غرقه به خون (مرحوم) کافی در این حادثه ترحمی نکرده؛ با قساوت و شقاوت هرچه تمام تر گذشتند و گریختند.

پس از این حادثه مامورین ساواک گزارش داده بودند که در این محدوده چندین سواری دیگر نیز به هم خورده و چندین کشته نیز داشته است و چنین جلوه داده بودند که کافی بر اثر این تصادف طبیعی جاده ای فوت کرده است.
آنچه در این تصادف کافی نمایان بود و بعدها نیز آشکارتر شد و مورد تأیید هم قرار گرفت این بود که مأموران امنیتی رژیم از قبل مسیر سفر و حرکت کاروان (مرحوم) کافی را از تهران تا مشهد زیر نظر داشتند و قبلاً با هماهنگی های لازم طرح شهادت و نابودی او را ریخته بودند و هر لحظه ورود و خروج ماشین او را به شهرها و مکانهای مختلف گزارش میدادند.

منبع: کتاب کافی واعظ شهیر؛ تدوین دکتر مهدی کافی
انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

پی نوشت: برادر مرحوم کافی از احتمال کشته شدن او در آمبولانس توسط عوامل ساواک، سخن گفته است. حجت الاسلام پناهیان در این‌باره می گوید: «کافی یک‌مرتبه در سخنرانی خود نام حضرت امام(ره) را به زبان آورد و همین باعث شد که مأمورین ساواک در راه، یک تصادف ساختگی برای او ترتیب دهند و بلافاصله بعد از تصادف، ایشان را از خودرو بیرون آورده و به یک آمبولانس منتقل کنند. آن مأمور ساواک که مسئول اجرای نقشه بود، خودش اعتراف کرده است که در آمبولانس، به ایشان آمپول هوا زدم و او را به شهادت رساندم».

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • روایت شاپور بختیار از سبک زندگی امام خمینی
  • انتشارات صهبا از کتاب جدید با نام «حدیث مکارم الاخلاق» رونمایی کرد
  • نشست خبری سی‌وپنجمین نمایشگاه کتاب تهران برگزار می‌شود
  • نشست خبری سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار می‌شود
  • ساواک چطور «شیخ احمد کافی» را حذف کرد؟
  • «شمع محفل» در نمایشگاه کتاب رونمایی می‌شود
  • فتاوای آیت‌الله حکیم در سطح جامعه تحول ایجاد می‌کرد
  • ۱۲ طلبه و ۴ مداح که اعضاء بدن‌شان اهداء شد/ انتشار شماره جدید «خیمه»
  • معلمی که امام خمینی(ره) خطبه عقدش را خواند
  • اسناد ساواک درباره‌ی همسر حاج آقا مصطفی خمینی چه می‌گویند؟